یاربی وفا
ای یــار بی وفــا که کارت شـکـستن است
امـروز عهــد بستن وفــردا شکستن است*
نا کـــرده هــای بسیـــارکــردیـــم در ایـن دیــار
پل هاشکسته راچگـــونه بازبستــــن است *
ای توکه دین وزندگی همه به پای توست
تا کی دلـم به پای تو محکـوم مـردن است*
هـر روز خـیـال باطـلـم تنــهـا به یـاد تـوست
یادت به هرجا می روم تنها کس من است *
نه زندگی نه مـال وجـاه خـواهـم بـدون تو
وقتی که نیستی بودنم بیهوده بودن است *
شب هابه خواب بینمت میان کوه ود شت
نفرین به روزکه دیــدنت تنهـا ندیدن است*
دردم چگـونه با تو گـویـم ای نـو گل بهــار
سکوت بهتـــر ا زاین درد گفتن است*
هوشنگ صفری
جمعه 22 مهر 1390 - 9:29:00 PM